مجموعهی "سرد-آبها" (Grotto) دوازده فریم از آثار رسولکمالی است که با تکنیک فتومونتاژ و در ابعاد 150*100 سانتیمتر عکاسی و طراحی شدهاند. دیوارهای سردآبخانهها، جریان روندۀ آب، کورسوی نور، صورتهای پنهان در روبندههای سیاه، نگارههای نمادین بازطراحیشده از گرفت و گیرهای اساطیری، اندامهای یکسان با حرکات پی در پی، همگی عناصری هستند که در تمامی عکسهای این مجموعه به شکلی غیرتصنعی، غیرفضلفروشانه، تخیلبرانگیز، اندیشهشده اما شورمند، چندلایه، مبهم و در خور تأمل به تصویر کشیده شدهاند. تغییر و تفاوت نقشمایههای پسزمینهی دیوار (دیوارهاییکه گویی تعابیر افلاطونی مییابند!) از نسخۀ اصل خود و آشوبی که فیگورهای درگیر با اشیاء در پیشزمینۀ کادر ایجاد کردهاند، خوانشی بینامتنی را به دست میدهد. رویکرد عکسها به «بدن» و «تاریخ» در بافتی از بازنمایی آنها به شکلی غریب، گویا نشان از توجه عکاس به آمیزهای از دو رویکرد مختلف فوکو دارد: اول تبارشناسی (همبستههای روابط گفتمانی قدرت) و دوم دیرینهشناسی (همبستههای شناختی دانش و گفتمان)... این آثار که در فضای خود بُعدی بیناتنانگی و همبَرانگی دارند، - به صورتی غیر اغراقآمیز- دردبار و درد انگیزند. شیوۀ بهتصویرکشیدن و به کارگرفتن ابعاد و سویههای گوناگون تنانگی، هویت مستور، در شبکهای درهمتنیده از بعد تاریخی- پدیدارشناختی (محور درزمانی- درمکانی در هر دو سطح فردی و جمعی- اجتماعی) و بعد تخیلی (محور برزمانی و برمکانی) نگاه برینی را در زبان میتولوژیکی فرهنگ ما و دورههای دیگر تاریخی آشکار میسازد. از سویی بزرگ بودن ابعاد آثار و تمایل به روایتگر دیده شدن آنها که بدون منطق مشخصی، گاه به کلیگویی بسنده میکند و گاه تا پرداختن به جزءترینها پیش میرود (ویژگی فرهنگ اسطوره ها) نقالی و پرده خوانی ایرانی را به ذهن میآورد و از سویی دیگر نگاه هجوآلودی که از ترسی مستمر در آثار وجود دارد، یادآور گروتسکهای قرون میانه اروپا است. «گروتسک» برگرفته از واژهی «گروتوپ» در زبان لاتین خود به معنای "سرداب" است.
مجموعهی "سرد-آبها" (Grotto) دوازده فریم از آثار رسولکمالی است که با تکنیک فتومونتاژ و در ابعاد 150*100 سانتیمتر عکاسی و طراحی شدهاند. دیوارهای سردآبخانهها، جریان روندۀ آب، کورسوی نور، صورتهای پنهان در روبندههای سیاه، نگارههای نمادین بازطراحیشده از گرفت و گیرهای اساطیری، اندامهای یکسان با حرکات پی در پی، همگی عناصری هستند که در تمامی عکسهای این مجموعه به شکلی غیرتصنعی، غیرفضلفروشانه، تخیلبرانگیز، اندیشهشده اما شورمند، چندلایه، مبهم و در خور تأمل به تصویر کشیده شدهاند. تغییر و تفاوت نقشمایههای پسزمینهی دیوار (دیوارهاییکه گویی تعابیر افلاطونی مییابند!) از نسخۀ اصل خود و آشوبی که فیگورهای درگیر با اشیاء در پیشزمینۀ کادر ایجاد کردهاند، خوانشی بینامتنی را به دست میدهد. رویکرد عکسها به «بدن» و «تاریخ» در بافتی از بازنمایی آنها به شکلی غریب، گویا نشان از توجه عکاس به آمیزهای از دو رویکرد مختلف فوکو دارد: اول تبارشناسی (همبستههای روابط گفتمانی قدرت) و دوم دیرینهشناسی (همبستههای شناختی دانش و گفتمان)... این آثار که در فضای خود بُعدی بیناتنانگی و همبَرانگی دارند، - به صورتی غیر اغراقآمیز- دردبار و درد انگیزند. شیوۀ بهتصویرکشیدن و به کارگرفتن ابعاد و سویههای گوناگون تنانگی، هویت مستور، در شبکهای درهمتنیده از بعد تاریخی- پدیدارشناختی (محور درزمانی- درمکانی در هر دو سطح فردی و جمعی- اجتماعی) و بعد تخیلی (محور برزمانی و برمکانی) نگاه برینی را در زبان میتولوژیکی فرهنگ ما و دورههای دیگر تاریخی آشکار میسازد. از سویی بزرگ بودن ابعاد آثار و تمایل به روایتگر دیده شدن آنها که بدون منطق مشخصی، گاه به کلیگویی بسنده میکند و گاه تا پرداختن به جزءترینها پیش میرود (ویژگی فرهنگ اسطوره ها) نقالی و پرده خوانی ایرانی را به ذهن میآورد و از سویی دیگر نگاه هجوآلودی که از ترسی مستمر در آثار وجود دارد، یادآور گروتسکهای قرون میانه اروپا است. «گروتسک» برگرفته از واژهی «گروتوپ» در زبان لاتین خود به معنای "سرداب" است.